گفتگو با جو هیسایشی، آهنگساز آثار هایائو میازاکی

Thursday، ۱۰ Shahrivar ۱۴۰۱

گفتگو با جو هیسایشی

آهنگساز آثار هایائو میازاکی

جو هیسایشی در کشور خودش ژاپن بسیار مشهور است. فیلم‌های زنده و فیلم‌های پویانمایی او توجه منتقدان را کاملا جلب کرده اسن و از لحاظ تجاری بسیار پر فروش و موفق بوده‌اند. ولی پس از تولید فیلم پویانمایی شاهزاده مونونوکه که توسط استودیو میرامکس، آمریکایی‌ها این استاد موسیقی و وجود عناصر حماسی در آثار او کشف کردند.شاهزاده مونونکه که قطعا یک فیلم پویانمایی برای بزرگسالان است، حکایت یک جنگجوی جوان و آرزوی او برای تبدیل شدن به یک رهبر و مبارزه‌اش با نیروهای شیطانی و خدایان ساختگی و تصنعی را بازگو می‌کند. هایائو میازاکی که یک فیلمساز پویانمایی افسانه‌ایست با استفاده از رنگ‌ها،منظره‌ها، زاویه‌ها و اصوات به کشمکش نهایی انسان در برابر طبیعت جان می‌بخشد.میازاکی و هیسایشی قطعا موفق شده اند در این فیلم با کمک یکدیگر به یک تجربه بزرگ در زمینه پویانمایی دست پیدا کنند.

  • شاهزاده مونونوکه که در ژاپن موفقیت های چشمگیری به دست آورد و در آمریکا هم توجه منتقدان بسیاری را به خود جلب کرد. موسیقی شما برای این فیلم بسیار جالب و به‌جاست. آیا فکر می کنید موفقیت شما برای
  • موسیقی این فیلم به افزایش شهرتتان در آمریکا کمک کند؟

خوشبختانه آلات موسیقی به زبان وابسته نیستند. پس آثاری که برای ارکستر می نویسم به.زبان بین المللی موسیقی نوشته می شوند. احساس می کنم بسیار خوشبخت بوده ام که آثاری برای ارکستر نوشته ام که بر پیانو تمرکز و تاکید دارند و فیلم هایی که برای آنها موسیقی تهیه کرده ام همه دیوارهای جهانی را از پیش پا برداسته اند. همچنین طی بیست سال گذشته توانستم آلبوم های سولو را در استودیو های خارجی در لندن و نیویورک و اخیرا در پراگ با همکاری ارکستر فیلارمونیک چک و در ایتالیا ضبط کنم. اگر چه همیسه در کسورهای خارجی درر جلسات فراوانی شرکت کرده ام، ولی همیشه به این مسأله می اندیشم که به عنوان یک فرد ژاپنی در دنیا چه کار می توانم بکنم. همیشه سعی کرده ام تمرکز روی زندگی در یک جزیره ی آسیایی ( ژاپن ) دیدگاه جهانی ام را محدود نکند. حداقل از دیدگاه خودم سعی کرده ام آن نوع موسیقی را دنبال کنم که در مورد شخصیت خودم صدق می کند. فرق هم نمی کند که در نیویورک باشم یا در لندن.وقتی می شنوم که دیگران از موسیقی من تجلیل می کنن. بسیار خوشحال می شوم و احساس می کنم که تقدیر از من به این دلیل است که عرصه موسیقی را درست انتخاب کرده ام.

  • خط سیر شاهزاده مونونوکه که درست مثل یک فیلم زنده، کاملا دراماتیک و مهیج است. هنگام رده بندی فیلم‌های پویانمایی و زنده از چه تکنیک هایی بهره می گیرید؟

پویانمایی ژاپنی به طور کلی یک ویژگی منحصر به فرد دارد و آن این است بسیار به جزئیات می پردازد. بنابراین ترجیح می دهم اصلا روی آن ها کار نکنم. فقط در فیلمی از هایائو میازاکی با او همکاری کردم . من او را یک کارگردان بین الملللی بسیار قوی می دانم و فیلم هایس را هم در اهمین رده قرار می دهم. نکته این جاست که من فیلم های او را فیلم زنده تلقی می کنم. هر جند اختلاف بین فیلم زنده و پویانمایی بر طول قطعه های موسیقی من تاثیر می گذارد، زیرا در یک قطعه فیلمپویانمایی اطلاعات بسیار کمتری نسبت به فیلم زنده به مخاطب داده می شود. به این معنا که صحنه ای که دارای دیالوگ خاصی است ممکن است در فیلم زنده دو دقیقه باشد. در حالی که در یک دقیقه فیلم پویانمایی می توان همین پیام را منتقل کرد. پس اگرچه رویکرد من در هر دو یکسان است، اما بزرگ ترین اختلاف درر طول زمان صحنه هاست. در فیلم پویانمایی نوشتن موسیقی هایی که فقط یک دقیقه و نیم طول دارند، غیر قابل اجتناب است. این محدودیت وجود دارد، ولی من همیشه کوشیده ام قطعات موسیقی را طوری بنویسم که انگار برای یک فیلم زنده نوشته شده اند.

  • به جای موسیقی های کوتاه که در فیلم های پویانمایی والت دیزنی استفاده می شود، موسیقی شما در فیلم های هایائو میازاکی در سرتاسرفیلم با تم های قوی برای هر شخصیت شنیده می شود. این تم ها را برای شخصیت های مختلف چگونه تنظیم کرده اید؟

این کار در واقع به نحو دیگری صورت گرفت! در فیلم های دیزنی به منظور توضیح شخصیت ها برای هر شخصیت یک نوع خاص از صدا و موسیقی در نظر گرفته می شود. هنگامی که موسیقی نسخه انگلیسی فیلم لاپوتا را می ساختم، آن را به سبک هالیوود نوشتم. بنابراین عملکرد این فیلم را به خوبی می شناسم. گرچه روش تدوین موسیقی من این طور است که هیچ موسیقی و صدای خاصی را با یک شخصیت خاص در هم نمی آمیزم. در عوض سعی می کنم بفهمم کارگردان قصد انتقال لچه پیامی را در صحنه داشته و من هم همین کار را در موسیقی بکنم. بنابراین، اگرچه ممکن است شخصیت ها در یک صحنه ظاهر شوند، ولی سعی کرده ام بفهمم میازاکی در آن صحنه چه هدفی را دنبال می کرده است. خواه هدفش یک پیام عاطفی بوده یا این که حالت روان شناسانه ای داشته باشد، من موسیقی ام را با آن تم تنظیم کرده ام. هر چند بسیار خوشحالم که می شنوم موسیقی من با شخصیت های فیلم بسیار تناسب دارد، ولی همواره سعی داشته ام تا حد امکان شخصیت ها و قطعه های موسیقی را در فیلم شاهزاده مونونوکه با یکدیگر منطبق و هماهنگ کنم. برای مثال، یک ردیف موسیقیایی برای صحنه ای است که آشیتاکا دهکده اش را رها کرده تا سفری را آغاز کند. من این موسیقی را به عنوان یک ردیف برای آشیتاکا ننوشتم، بلکه برای پسری نوشتم که به سوی استقلال در زندگی اش حرکت می کند.

  • شما از آلات موسیقی غیر معمول بهره گرفته اید که نتایج بسیار مثبتی هم در فیلم های پویانمایی داشته است، به ویژه در فیلم شرکت حمل و تقل کیکی و همسایه ام توتورو. توفیق این فیلم ها چه تاثیری روی آثار بعدی شما داشته است؟

بعد از مشهور شدنم در ژاپن همه جا نامم بر زبان بود و آن البته بی دلیل هم نبود. چون مثلا تم موسیقی توتورو را از یکی از کتاب های درسی گرفتم، بنابراین از بچه های کوچک گرفته تا بزرگسالان، آن موسیق یرا می سناختند. گرچه تشخیص نمی دادند که آن را با چه آلات موسیقی اجرا کرده ام. برای آهنگسازی مثل من، این مرحله مثل دریافت یک مدال است. هم چنان که بچه هایی که با این موسیقی بزرگ شده اند، به سن بزرگسالی می رسند، ولی می گذارند بچه هایشان این موسیقی را بشنوند. به این روش، موسیقی این دو فیلم برا یپخش در ژاپن ساخته شده بود، بنابراین به نظر من این فیلم تاثیر بسیار زیادی گذاشت.

  • در ژاپن اختلاف بین فیلم های پویانمایی کودکان و بزرگسالان مثل کشور آمریکا چندان آشکار نیست، آیا رویکرد یک فیلم خانوادگی مثل توتورو را در برابر یک فیلم مثل شاهزاده مونونوکه که برای بزرگسالان ساخته شده است، به هم شبیه می دانید؟

اساسا تفاوت عمده ای مشاهده نمی شود. برای من چیزی که به تصنیف موسیقی شکل می دهد، همانا وجود دیدگاهی جهانی است که در فیلم به چشم می آید. این بدان معنا نیست که رویکرد من متفاوت است، بلکه از نظر من آن ها یکسانند. برای مثال از آن جا که دنیای توتورو یک دنیای خیالی است، فکر کنم موسیقی آن هم باید قدری لطیف و ملودی آهنگ باید واضح و دقیق باسد. بر عکس، در دنیای شاهزاده مونونوکه درست مثل بیان عمیقی که توسط هایائو میازاکی ارایه شده است، موسیقی هم باید تحت تاثیر قرار گیرد، ولی مساله مهم برای من منطبق بودن با آن دیدگاه جهانی است که در هر فیلم وجود دارد. بنابراین موضع من در نوشتین موسیقی برای همه ی فیلم ها یکسان است. من می خواهم آن دیدگاه جهانی را که کارگردان فیلم ارایه کرده است، برجسته تر سازم.

مجله پیلبان- شماره ۱۳+۱۴- فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲

همین حالا دفتر چیهیرو رو از اینجا و دفتر نو فیس رو از اینجا تهیه کن!